۱۴۰۳ دی ۱۶, یکشنبه

ترامپ و ایران ، چه اتفاقاتی خواهد افتاد؟

 پست زیر ترجمه یک مقاله منتشر شده در سایت مشاوره روابط خارجی دولت ایالات متحده آمریکاست ، در این پست وضعیت روابط بین الملل و تاثیر حضور ترامپ بررسی شده است ، نگاه اصلی این مقاله موارد مرتبط با ایران است ، از تحریم ها گرفته تا نرخ دلار و تاثیرات تصمیمات احتمالی دولت ترامپ بر اقتصاد خاورمیانه . 



یکی از مشکلات پیچیده سیاست خارجی که  دونالد ترامپ  کمتر از دو هفته دیگر و با آغاز دوره ریاست‌جمهوری خود با آن روبرو خواهد شد، مسئله ایران است. ایران در آستانه تبدیل شدن به یک قدرت هسته‌ای قرار دارد، برنامه قدرتمند موشکی بالستیک آن همچنان در حال پیشرفت است و این کشور ایالات متحده را به عنوان اصلی‌ترین مانع در مسیر تسلط خود بر خاورمیانه می‌بیند. ترامپ چگونه به این چالش پاسخ خواهد داد؟  


پاسخ به این سؤال آسان است، زیرا ترامپ در مورد برنامه‌های خود ثابت‌قدم بوده است: او به سیاست "فشار حداکثری" دوران اولین دولت خود بازخواهد گشت. این سیاست با هدف اعمال فشار اقتصادی بر ایران از طریق گسترش تحریم‌های ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی و تشدید اجرای تحریم‌های موجود طراحی شده بود. هدف این سیاست تغییر رژیم نبود، بلکه وادار کردن تهران به محدود کردن برنامه‌های هسته‌ای و موشکی خود و کاهش حمایت از گروه‌های شبه‌نظامی منطقه‌ای بود که به اصطلاح "محور مقاومت" را تشکیل می‌دادند.


سیاست "فشار حداکثری" قطعاً اقتصاد ایران را تحت فشار قرار داد. با این حال، نتوانست تهران را به پای میز مذاکره بکشاند. حتی در شرایطی که اقتصاد ایران با مشکلات مواجه شد و ذخایر ارزی آن کاهش یافت، این کشور به برنامه‌های هسته‌ای و موشکی خود ادامه داد، حمایت از متحدان منطقه‌ای خود را گسترش داد و حتی در سال ۲۰۲۰ یک حمله موشکی به یک پایگاه نظامی آمریکا در عراق انجام داد.


آیا اگر دولت بایدن سیاست "فشار حداکثری" را حفظ می‌کرد، این استراتژی به نتیجه می‌رسید؟ ترامپ معتقد است که پاسخ مثبت است. اما این موضوعی است که باید به تاریخ‌نگاران و طرفداران این بحث واگذار شود. سوال اکنون این است: آیا "فشار حداکثری" در شرایط بسیار متفاوت ژئوپلیتیک امروز کارساز خواهد بود؟  


شواهد در این زمینه متناقض است. جنگ‌های اسرائیل علیه حماس و حزب‌الله، و سقوط احتمالی رژیم اسد در سوریه، موقعیت ایران در منطقه را تضعیف کرده است. متحدان منطقه‌ای ایران امروز کمتر و ضعیف‌تر از شش ماه پیش هستند. علاوه بر این، حملات هوایی تلافی‌جویانه اسرائیل در اکتبر بخش زیادی از سیستم‌های دفاع هوایی ایران را نابود کرد و این کشور را در معرض حملات نظامی بیشتر قرار داد. این آسیب‌پذیری، همراه با مشکلات اقتصادی و ناآرامی‌های داخلی ایران، ممکن است دلیل این باشد که وزیر امور خارجه ایران امروز اعلام کرد که ایران به دنبال از سرگیری مذاکرات هسته‌ای است.  


با این حال، از سوی دیگر، استراتژی "فشار حداکثری" نیاز به زمان دارد تا اثرگذار باشد. و این زمان ممکن است کم باشد، حداقل در مورد برنامه هسته‌ای ایران. ایران پس از خروج ترامپ از توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ که توسط دولت اوباما منعقد شده بود، تلاش‌های خود برای غنی‌سازی اورانیوم را تشدید کرد. بر اساس بیشتر برآوردها، ایران اکنون می‌تواند در عرض چند هفته پس از تصمیم به عبور از آستانه هسته‌ای، تعداد محدودی سلاح هسته‌ای تولید کند.


قدرت‌های بزرگ دیگر نیز سیاست "فشار حداکثری" را تضعیف خواهند کرد. چین و روسیه هر دو از تحریم‌های موجود ایالات متحده و تحریم‌های چندجانبه علیه ایران دوری کرده‌اند یا آن‌ها را نادیده گرفته‌اند. بعید است که آن‌ها اکنون از این تحریم‌ها پیروی کنند، مگر اینکه چیزی قابل توجه از ایالات متحده در ازای آن دریافت کنند. ترامپ ممکن است تمایلی به ارائه چنین مشوق‌هایی نداشته باشد یا نتواند آن را فراهم کند. اگر تهران باور داشته باشد که پکن و مسکو از آن حمایت می‌کنند، مقاومت به یک استراتژی عملی‌تر تبدیل می‌شود. تهران حتی می‌تواند از مذاکرات به عنوان راهی برای خرید زمان و رفع آسیب‌پذیری‌های خود استفاده کند.  


حتی اگر ایران با حسن نیت وارد مذاکرات شود، تلاش‌های ترامپ ممکن است در تصمیم‌گیری درباره اینکه چه معامله‌ای به اندازه کافی خوب است، با مشکل مواجه شود. تنوع ایدئولوژیک تیم او، که شامل تندروها و طرفداران "اول آمریکا" است، احتمالاً منجر به اختلاف نظر درباره این خواهد شد که تهران برای رسیدن به یک معامله ارزشمند باید چه امتیازاتی بدهد. این اختلافات داخلی می‌تواند تلاش برای رسیدن به یک توافق را با شکست مواجه کند.  


همه این‌ها این سوال را مطرح می‌کند که اگر مذاکرات آغاز نشود یا، شاید محتمل‌تر، پس از شروع به جایی نرسد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ اگر کمپین "فشار حداکثری" به سرعت به نتیجه نرسد، احتمالاً فشارها برای حمله ایالات متحده به سایت‌های هسته‌ای ایران افزایش خواهد یافت. ترامپ همچنین احتمالاً با درخواست‌هایی مواجه خواهد شد که اسرائیل را به حمله به ایران تشویق کند، هرچند اسرائیل توانایی نابودی تاسیسات زیرزمینی هسته‌ای ایران را ندارد.


تهران در حین فکر کردن به مذاکرات، تمایل ترامپ به استفاده از نیروی نظامی و همچنین توانایی‌های نظامی اسرائیل را ارزیابی خواهد کرد. رهبران ایران می‌دانند که او در سال ۲۰۲۰ دستور ترور ژنرال ایرانی قاسم سلیمانی را صادر کرد، در جریان کارزار انتخاباتی درباره نابودی ایران صحبت کرد و گفته است که اسرائیل باید به سایت‌های هسته‌ای ایران حمله کند. اما آن‌ها همچنین می‌دانند که ترامپ علیه "جنگ‌های بی‌پایان" آمریکا در خاورمیانه کمپین زد و به اشتباه ادعا کرد که او "تنها رئیس‌جمهور در هفتاد و دو سال گذشته" است که "هیچ جنگی نداشته است." علاوه بر این، آن‌ها باید ارزیابی کنند که آیا تلاش‌های عوامل ایرانی برای ترور ترامپ، چیزی که آن‌ها تکذیب کرده‌اند، ممکن است بر تفکر او درباره گزینه‌های نظامی تأثیر بگذارد یا خیر.  


متوسل شدن به نیروی نظامی، چه با اقدام مستقیم ایالات متحده و چه با تشویق اسرائیل به حمله، یک ریسک بزرگ خواهد بود. این اقدام ممکن است فراتر از هر تصوری موفقیت‌آمیز باشد و عصر جدیدی از صلح را در خاورمیانه به ارمغان آورد. یا، مانند حمله به عراق، ممکن است جعبه پاندورایی از مشکلات را باز کند که منطقه و ایالات متحده را برای سال‌های آینده درگیر خود کند. اما، و این همیشه ارزش به خاطر سپردن دارد، اجازه دادن به ایران برای ادامه برنامه‌های هسته‌ای و موشکی خود در حالی که محور مقاومت خود را بازسازی می‌کند، هزینه‌های خود را دارد.  


بنابراین، امیدواریم که بازگشت به استراتژی "فشار حداکثری" جواب دهد و ببینیم که دولت ترامپ واقعاً بر هنر معامله مسلط شده است.


نظر شما چیست؟ آیا معامله ای رخ می دهد ؟ وضعیت اقتصاد از اینی که است وخیم تر می شود؟ آیا دلار 100 هزار تومانی را خواهیم دید ؟ آیا چرخش 360 درجه خواهیم دید و دوستی ها شروع می شود ؟ 



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

Post Top Ad

Your Ad Spot