در ماه سپتامبر، تکآهنگ بازگشت گروه لینکین پارک به نام "ماشین پوچی" در رتبه چهارم جدول تکآهنگهای بریتانیا قرار گرفت. میتوان این را وضعیت فوقالعادهای دانست: یک گروه متال معتبر که خواننده اصلی آن هفت سال پیش درگذشت و اخیراً با امیلی آرمسترانگ که چندان شناختهشده نیست، جایگزین شده است، توانسته جایگاهی در پنج آهنگ برتر جدول پیدا کند. جدولی که بیشتر سال ۲۰۲۴ در انحصار تعداد محدودی از هنرمندان پاپ و پاپ-دنس بود، بیشترشان آنقدر جوان هستند که انتشار آلبوم نخست لینکین پارک به نام Hybrid Theory در سال ۲۰۰۰ را به یاد نمیآورند.
با این حال، شاید این وضعیت چندان هم عجیب نباشد. از یک طرف، صحنه "نو متال" که لینکین پارک از آن برخاست، اخیراً شاهد افزایش علاقه بوده است: علاوه بر موج نوستالژی اوایل دهه ۲۰۰۰، یک همبستگی جذاب میان حس اندوه و درد این سبک و لحن احساسی پاپ امروزی وجود دارد. شاید از همه مهمتر این باشد که لینکین پارک همیشه کمی متفاوت از همتایان راک-رپ خود عمل کرده است. یکی از دیدگاههای رایج این است که لینکین پارک برای نو متال همان نقشی را داشت که دِف لپارد برای گلم متال داشت؛ نه تنها به دلیل آمار فروش فوقالعاده یا صدای درخشان و رادیویی آلبوم Hybrid Theory، بلکه به این دلیل که مانند دِف لپارد، هرگز تلاش نکردند گرایشهای پاپ خود را پنهان کنند.
تصور اینکه ملودیهای پرشور آهنگهای Numb یا Shadow of the Day از دهان کریس مارتین بیرون بیایند چندان دور از ذهن نبود. در حالی که آخرین آلبوم آنها قبل از مرگ خواننده اصلی، چستر بنینگتون، با نام One More Light شامل همکاری با گروهی از ترانهسرایان برجسته و یک تکآهنگ اصلی با حضور خواننده پاپ، کیارا، بود. و همانطور که جو الیوت زمانی ادعا کرد تأثیر دِف لپارد بیشتر بر پاپ بوده تا متال – او حتی با تیلور سوئیفت نیز دوئت کرده است – فهرست هنرمندانی که لینکین پارک را بهعنوان تأثیرگذار خود نام میبرند، فراتر از مرزهای هارد راک میرود: بیلی آیلیش، هالزی، ویکند و چینسموکرز.
حضور امیلی آرمسترانگ در گروه باعث شده صدای لینکین پارک حتی معاصرتر به نظر برسد. در لحظاتی از آلبوم From Zero، اگر بدون اطلاع از هنرمند به آن گوش میدادید و به شما گفته میشد که این اثر یک هنرمند پاپ جدید و نوآور است که لینکین پارک را از تأثیرگذاران خود میداند، احتمالاً باور میکردید – مانند قطعههایی نظیر Over Each Other که بر ملودی تمرکز دارد یا Overflow که جذابیت خاصی دارد و به علاقه مشهور لینکین پارک به سبکهای مختلف اشاره میکند، چرا که صدای آن در پژواکهای تحت تأثیر Dub غرق شده است.
با این حال، آلبوم From Zero بسیار بیشتر از آلبومی مانند Minutes to Midnight در سال ۲۰۰۷ که باعث اختلاف نظر طرفداران شد، به سمت گیتارهای دیستورتشده گرایش دارد. تکآهنگ Heavy Is the Crown شاید شامل همکاری با ترانهسرایی باشد که تهیهکننده آهنگ Galway Girl از اد شیرن بوده، اما نتیجه آن بهراحتی میتوانست در آلبوم دوم قدرتمند لینکین پارک، Meteora، جای بگیرد. در همین حال، کاملاً مشخص است که لحظات پاپیترین آلبوم بلافاصله با خشنترین لحظات آن جایگزین میشوند، آنهایی که از آرمسترانگ میخواهند تا خشنترین و حنجرهخراشترین صدایش را به نمایش بگذارد. بهعنوان مثال، وقتی قطعه بسیار جذاب و پر از هوک Stained با آهنگ IGYEIH که پر از فریادهای خام و سرزنشآمیز و ریفهای تند گیتار است، جایگزین میشود.
در آغاز آهنگ سریع و با ریتم هاردکور پانک Casualty، یک صدای مردانه به او میگوید: «شلوارهای جیغ زدنات را بپوش!» – یکی از آن نمونههای گفتگوی استودیویی که در سراسر آلبوم پراکنده شده و نشان میدهد این یک گروه کاملاً همکارانه است، نه صرفاً بقایای یک گروه کلاسیک که یک خواننده جوان را به خدمت گرفتهاند.
لینکین پارک در مرز انجام کاری جدید و حفظ ارتباط با گذشته پرافتخار خود حرکت میکند، و احتمالاً این همان چیزی است که اکثر گروهها در موقعیت مشابه تلاش میکنند انجام دهند. اما اینکه آیا اکثر گروهها میتوانند به موفقیت آلبوم From Zero برسند یا نه، موضوعی کاملاً متفاوت است. ملودیها گیرا هستند، صدای آلبوم پویا و به طرز شگفتانگیزی قدرتمند است – لحظهای در آهنگ Cut the Bridge که همه چیز برای یک ثانیه متوقف میشود و آرمسترانگ تنها میماند، صدایش غران و موقتاً با افکتهای روانگردان همراه میشود، مخاطب را به چالش میکشد تا جلوی واکنش ناخودآگاه خود برای مشت زدن در هوا را بگیرد.
این آلبوم تمام انتظاراتی را که ممکن است یک طرفدار لینکین پارک داشته باشد، برآورده میکند، بدون اینکه هرگز شبیه به تلاش صرف برای انجام یک کار تکراری به نظر برسد.
اینکه لینکین پارک توانسته در این مرحله از حرفه خود همزمان صدایی تازه و بهروز داشته باشد و گذشتهاش را انکار نکند، دستاوردی چشمگیر است، اما شاید این گروه ناخواسته مدتها قبل از مرگ بنینگتون پایههای این موفقیت را بنا نهاده بود. لینکین پارک همیشه گستردهتر و کاوشگرتر از گروههایی بود که در کنار آنها دستهبندی میشد. انتخاب همکارانشان – از پوشا تی و راکیم گرفته تا داست برادرز و اوون پلت – نشاندهنده گروهی بود که از سلیقهای خوب در سبکی برخوردار بود که داشتن سلیقه خوب در آن تضمینی نبود.
آنها همیشه از ریسکهای صوتی نمیترسیدند و بازگشت کنونی آنها دقیقاً یک ریسک صوتی دیگر است – ریسکی که به شکلی چشمگیر به ثمر نشسته است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر